۱۳۸۷ مهر ۴, پنجشنبه

قصه من...

این روزها که می گذرند حس دیگری دارم
این روزها بی بهانه می خندم
احساس می کنم باید بروم...
کاش دوباره تکرار می شدم،
این روزها خودم را دوست تر می دارم
این روزها قصه ام را بارها و بارها گوش می کنم
قصه من، قصه یک قطره باران...
این روزها دریا را واقعا احساس می کنم،
دریا نزدیک است...
چقدر این روزها را دوست دارم

۱۳۸۷ مهر ۳, چهارشنبه

انسان...

انسان مخلوقی است که میتواند خود را با همه چیز عادت بدهد، و من گمان میکنم این قدرت معتاد شدن به محیط خود یکی از بزرگترین احسانهایی است کخ طبیعت به فرزندانش می کند.

فدور داستایوفسکی (خاطرات خانه اموات)